بیگمان همهی ما از دروغ گفتن و شنیدن، احساس ناخوشایندی داریم. در این میان پدر و مادر که تربیت کودک جزء اصلیترین وظایف آنهاست، از دروغ گویی کودک خود احساس ناراحتی بیشتری میکنند. امّا باید گفت کودکان علاوه بر الگوگیری از رفتار والدین، به دلایل متعدد به دروغ گفتن روی میآورند.
در این مقاله از سایت فروشگاه بازی فکری ذهن برتر، قصد داریم تا به دلایل دروغ گفتن کودکان بپردازیم. با ما همراه باشید.
دروغ در مقابل راستگویی قرار دارد و در تمامی فرهنگها و جوامع امری زشت و ناپسند تلقی میشود. برسی ریشهای دلایل دروغگویی امری بسیار پیچیده است و نیاز به واکاوی شخصیت انسانها دارد. اگرچه که ممکن است بعضی آن را یک رفتار زنانه تلقی کنند، امّا نتایج تحقیقات نشان میدهد که تفاوت معناداری بین مردان و زنان برای دروغ گویی وجود ندارد. در خانواده نیز مواردی پیش میآید که والدین از دروغ گویی بیش از حد فرزندان خود ابراز نگرانی میکنند. سیامکی خبوشان، کارشناس ارشد روان شناسی و مشاور خانواده و کودک با بیان این مقدمه به خراسان می گویید: “دلایل دروغ گویی در کودکان بسیار متعدد است و آغاز آن زمان تکلم کودک و حدود 2 سالگی به بعد است.”
کودکان گاه برای جریحهدار نکردن احساسات دیگران، پنهان کردن احساسات یا واکنشهای خود، فرار از تنبیه و دریافت پاداش و توجه، دروغ میگویند. نکته اینجاست که واقعیت و تخیل در زندگی کودکان زیر 6 سال درهم تنیده است و کودک ممکن است هر آنچه به ذهنش میرسد بر زبان آورد به این نوع دروغ ((دروغ سیاه و سفید)) میگوییم. در بیشتر موارد چنین گفتههایی بسیار اغراق آمیز و غیر واقعی است. مثلاً پسر بچه ی 6 سالهای با هیجان به مادرش میگوید:” من دیروز یک غول دیدم!” در واقع دروغ بیان کنندهی حقایق مربوط به امیدها و دلهرهها و آشکار کنندهی آن چیزی است که فرد میخواهد باشد. والدین از طریق اطلاعاتی که از گفتههای دروغین کودک کسب میکنند، میتوانند به کودک کمک کنند تا واقعیت را از افکار پوچ و خیالی تشخیص دهد. فاطمه زارع کارشناس مسئول بهداشت و روان و مشاور با بیان این مطلب به ایسنا میگوید: ” وقتی بچهای میگوید که برای عید یک فیل زنده بهعنوان هدیه سال نو دریافت کرده است، باید گفت که او دوست دارد یک فیل داشته باشد و نباید او را بابت گفتن این جمله سرزنش کرد.”
به گفتهی زارع، “گاهی کودک دروغ می گوید، زیرا اجازه ندارد حقیقت را بگوید. به عنوان مثال وقتی به مادرش می گوید که از برادرش متنفر است، تنبیه می شود. امّا اگر بلافاصله حرفش را پس بگیرد، والدین او را بابت انکار احاسش مورد تشویق قرار می دهند. با این تجربه کودک نتیجه میگیرد که انسان به دلیل گفتن حقیقت تنبیه میشود. گاهی هم والدین، کودک را به دروغ گویی تشویق میکنند. به این صورت که کودک مجبور میشود به همین منظور دفاع از خود دروغ بگوید.” این کارشناس ادامه می دهد: “کودکان از این که والدین از آن ها پرس و جو کنند، بی زارند بخصوص وقتی گمان کنند که والدین از سوالهای غافلگیر کننده بدشان میآید سوالاتی که وادارشان میکند دروغ بگویند، حقیقت را پنهان کنند و خجالت بکشند.”
الگوگیری از کودکان
نباید از نقش والدین و الگوهایی که در اختیار کودک قرار میگوید، در گرایش کودک به دروغ گویی غافل شد. چنان که به گفته سیامکی خبوشان، “گاهی والدین از خودشان به وضوح دروغ میگویند، امّا نادیده گرفتن حقیقت از سوی کودک را برنمی تابند. در صورتی که چنین انتظاری بیجاست. گاهی کودک به علت نداشتن تمرکز و توجه به محیط پیرامون، مسائل را پس و پیش یا به اشتباه روایت میکنند و والدین بنا را بر دروغ گویی کودک میگذارند. کودکان اغلب تمایلی به دروغ گویی ندارند امّا وقتی به حساسیت و نقطه ضعف والدین پی میبرند، به دروغ گویی روی میآورند تا جلب توجه کنند. بهعنوان مثال چون کودک می داند که مادر نسبت به سلامت او حساس است، به دروغ از دل درد شکایت می کند. دروغ گویی در کودکان باهوش، ریسکطلب، هیجانخواه، تنوعطلب و اجتماعی بیشتر مشاهده میشود و کودکان کمرو و خجالتی، بیشفعال و عقبمانده کمتر دروغ میگویند.
راه کارهای مقابله با دروغ گفتن
یکی از بهترین روشهای پیشگیری از دروغ گویی در کودکان این است که او را وادار نکنیم برای دفاع از خود دروغ بگوید. بهتر است اگر نسبت به دروغ گویی وی مطمئن هستیم، بدون اشاره مستقیم و استفاده از واژه دروغ گویی او را متوجه کار اشتباهش کنیم. زارع با اشاره به این که گاهی والدین خودشان انگ دروغ گو بودن به کودک میزنند، تصریح میکند: ” والدینی که دائم گفتههای کودک را انکار میکنند، به طور غیرمستقیم به او میگویند که دروغ میگوید. یا وقتی کودک دروغ آشکار میگوید به شدت عصبانی میشوند و او را سرزنش میکنند. بهتر است والدین خط مشی مشخصی در برابر دروغ گویی کودک داشته باشند. بدون سوال پیچ کردن یا بازجویی از کودک طی چند سوال و جواب کوتاه سعی کنند واقعیت یا بخشی از آن را از زبان کودک بشنوند، موضوع را ببزرگ و مهم جلوه ندهند و با قاطعیت اما واضح و شفاف درباره ی موضوع با کودک صحبت کنند. کودک باید طی گفتوگو احساس کند راستگویی به وی کمک می کند یا در پایان گفتوگو به این نتیجه برسد. باید آگاهانه شرایطی را برای کودک ایجاد کنیم که دروغ نگوید و اگر دروغ میگوید نه با واکنش احساسی و هیجانی بلکه به صورت منطقی به او بفهمانیم که نیازی به دروغ گویی نیست.
ریشهیابی علت دروغگویی
استفاده از واژههای ((الکی))، ((شوخی)) و یا ((دروغ)) نباید در خانواده رواج داشته باشد و کودک باید بداند دروغ در هر شکلی ناپسند است. سیامکی با بیان این مطلب که بهتر است ریشهی دروغ گویی را دریابیم، تأکید میکند: “بهتر است به جای درنظر گرفتن تنبیه یا تهدید کودک تلاش کنیم به موضوع از دید کودک بنگریم تا دریابیم کودک از دروغ گویی چه نفعی می برد و به دنبال چیست. سپس به او نزدیک شویم. همچنین هرگز انگ دروغگو بودن به کودک نزنیم. بهتر است به تخیلات کودک احترام بگذاریم و او را بابت حرف زدن دربارهی موضوعاتی مثل غول و فرشته و حیوانات عجیب و غریب سرزنش نکنیم.
گاهی والدین از دروغ گویی مقابل کودک اجتناب میکنند امّا در عوض پنهانکاری را به او یاد میدهند. پنهانکاری هم شکل دیگری از دروغ گفتن است و در طول زمان کودک یاد میگیرد که چه طور حرف بزند تا متهم به دروغ گویی نشود. همچنین کاهش اعتماد به نفس در کودک با تمایل به دروغ گویی در ارتباط است و بچههایی که عزت نفس پایین دا رند به ((خودیاری کاذب)) یا به عبارتی به اغراق در بیان تواناییها و حوزه اختیارات خود روی میآورند تا آن خلأ را جبران کنند.
اگر دروغ گویی تا 7 سالگی درمان نشود هم زمان با رشد کودک شاخه و برگ بیشتری پیدا میکند و درمان آن دشوارتر می شود. سیامکی خبوشان با اشاره به این مطلب میگوید: ” یک دانش آموز دبیرستانی ناخواسته دروغ نمیگوید بلکه با ظرافت و زیرکی واقعیت را طور دیگری جلوه میدهد. اغلب این دانشآموزان برای فرار از تنبیه یا دریافت پاداش دروغ میگویند. این امر حاکی از آن است که شالوده رفتار اخلاقی در دوران کودکی آنها بهدرستی پییزی نشده است و حالا در دوران بزرگ سالی برای رسیدن به اهداف خاص دروغ میگویند. در این سنین فشارهای والدین موقعیت را بدتر میکند و راهی جز دروغ گویی برایشان باقی نمیماند.”