چرا بعضی از کودکان دچار وسواس هستند؟ چطور می شود این وسواس کودک در پاکیزگی را از بین برد؟
بیشتر والدین از وضعیت بهداشتی فرزندانشان ناراضیاند و دائماً درمورد مسایلی نظیر شستن دست و صورت یا تمیزکردن اتاق با آنها در کشمکش هستند؛ اما کودکانی نیز وجود دارند که به وسواس در پاکیزگی دچارند و این مسأله، مشکل بزرگی برای والدین و حتی خود کودکان ایجاد میکند.
اگر کودکی دارید که درمورد نحوه چیدن کتابها در قفسه تعصب دارد یا از کثیف شدن دستهایش عصبانی میشود، باید بدانید که این جنون میتواند تمام رسوم و قوانین خانهداری را تحت تأثیر خود قرار دهد. بهعلاوه، در صورت ادامه چنین تمایلاتی، کودک ممکن است دچار فشارهای روانی شدیدی شود.
برخی مردم جوانان و بزرگسالان روزی پنجاه بار دستهای خود را میشویند؛ اما باز هم احساس تمیزی نمیکنند. آنها هرچهقدر نگرانتر باشند، بیشتر دستهایشان را میشویند. پسری را برای مشاوره نزد ما آورده بودند که حداقل روزی یک ساعت را صرف چیدن اسباببازیهایش میکرد. او تمام سربازان و کامیونها را قبل از خواب در محلهای خاصشان قرار میداد، سپس پدرش را برای کنترل قفلبودن در خانه و پنجرهها همراهی میکرد.
در غیر این صورت، نمیتوانست به خواب برود. نوجوانان، با نظم و ترتیب احساس راحتی بیشتری میکنند و رعایت سلیقه و پاکیزگی بسیار پسندیده است، ولی اهمیتدادن به این موارد، باید در حد معقول و پذیرفتهای باقی بماند. اگر به نظر میرسد کودک شما در جستجوی کمال است. پیشنهادهایی را که در این مقاله از ذهن برتر ارائه می کنیم، می تواند برای شما مفید باشد.
1- علل وسواس کودک در پاکیزگی را شرح دهید
علت نگرانی کودک را درمورد کثیفیها یا قراردادن هرچیز سر جایش، به نحوی متناسب با سنش برای او توضیح دهید. میتوانید برای کودکان خردسال داستانی تعریف کنید. بدینگونه که در آن قهرمان داستان، هرگاه عصبانی میشود یا کنترل حادثهای را در زندگیاش از دست میدهد، به شستن مشغول میشود. او آنقدر به این رفتار خود ادامه میدهد که تمام تفریحات خود را از دست میدهد و به دردسر میافتد. برای نمونه، داستان زیر را به کار ببرید:
«روزی از روزها، شوالیهای زندگی میکرد. او از شوالیه بودنش بسیار مغرور بود؛ اما نگرانی کمی هم داشت. با خود میگفت که اگر همشأن مقامش نباشد، چه میشود؟ او میخواست که بسیار زیبا و خوشلباس به نظر آید، پس شروع به تمیز کردن زرهاش کرد. روزی شاه، شوالیهها را به نزد خود فرا خواند و آغاز نبردی را به آنان اعلام کرد.
شوالیه داستان ما شروع به برق انداختن زرهاش کرد. او در حین برق انداختن و تمیز کردن با خود میگفت که زدودن تمام لکهها اهمیت زیادی دارد. او چنان مشغول پاک کردن بود که پیغام شاه، مبنی بر آغاز جنگ را فراموش کرد. وقتی متوجه این موضوع شد، آنقدر غمگین شد که به تمیز کردن پوتینهایش مشغول شد. او تمام وقت خود را به تمیز کردن و برق انداختن سپری کرد و درنتیجه، برای کارهای دیگر وقت نداشت. او حتی مهمانی بزرگ پادشاه را نیز از دست داد …»
2- اگر کودک به اندازه کافی بزرگ است، درمورد این رفتار با او بحث کنید
میزان اهمیتی را که او برای پاکیزگی و نظم و ترتیب قائل میشود، با نگرانی و اضطرابش مرتبط کنید. اگرچه ممکن است فشار عصبی و اضطراب خود را انکار کند؛ اما به تدریج درمییابد که قبل از امتحانات مدرسه یا وقایع پر اضطراب دیگر، بیشتر دچار وسواس میشود. اگر خودتان نیز چنین تمایلاتی دارید، برای کودک توضیح دهید که چگونه گاهی که مضطرب هستید به تمیزکردن قفسههای آشپزخانه یا بازدید درهای خانه میپردازید.
به او بگویید که هردوی شما در این مورد دچار یک مشکل عصبی هستید و باید بکوشید تا به همراه یکدیگر عوض شوید. بکوشید تا نمونههای دیگری از این رفتار را در بین کسانی که میشناسید، تشخیص دهید. مثلاً خانم آنت همیشه پس از پارک کردن ماشینش، چندینبار قفل بودن درهای آن را کنترل میکند.
3- روشهای کسب آرامش تدریجی را به کودک بیاموزید.
آرامش عمومی و کنترل اضطراب، بهویژه برای کودکانی که دچار این نوع از عادت عصبی هستند، پراهمیت است. کودک را با یک واژه علامتدهنده نظیر «آرامباش» آشنا کنید، زیرا این روش میتواند او را از بروز افکار آزاردهنده، باز دارد.
4- الگوهای فکری را تغییر دهید
کودکی که دچار افکار آزاردهنده است معمولاً تصورات نادرستی از محیط دارد و دائما آنها را نزد خود تکرار میکند.
5- تصورات نادرست را تصحیح کنید
از کودک بپرسید که چرا در نظر او ردیف شدن اشیاء بر روی میزش اهمیت دارد. ممکن است برای آنکه این احساس خصوصی را با شما درمیان بگذارد، متحمل تلاش فراوانی شوید. ممکن است کودک اعتقاد داشته باشد که این کار در موفقیت او نقش زیادی بازی میکند.
برای مثال، ممکن است فکر کند که اگر اشیاء را به آن شکل نچیند، امتحان ریاضیاش را خراب خواهد کرد. به مواردی اشاره کنید که با وجود مرتب بودن میز کارش، نمره ریاضیاش خوب نشده است.
6- با عقاید نادرست کودک بجنگید
در مجموعهای از بحثها کودک را مجبور کنید تا فهرستی را از افکارش درمورد پاکیزگی و نظم و ترتیب تهیه کند. به او کمک کنید تا به نادرستی افکارش پی ببرد. به همراه یکدیگر، چند جمله مثبت طرح کنید تا تصورات نادرست او را خنثی کند و از کودک بخواهید آنها را نزد خود تکرار کند.
برای مثال، «یک کثیفی کوچک برای من زیانی ندارد، بعداً هم میتونم دستم را بشویم» یا «ارتباطی بین مرتببودن اتاقم و سالم رسیدن به مدرسه وجود نداره».
7- جملات خنثیکننده را تمرین کنید
کودک را تشویق کنید تا هرگاه که نیاز به شستشو یا مرتب کردن احساس کرد، در آغاز با صدای بلند و سپس آرامتر، آن جملات را تکرار کند. مانند این جمله: «من برای این امتحان خیلی درس خواندهام. من درسم رو بلدم. تو چهار امتحان قبلیام هم نمرههام خوب شدهاند. و مرتب کردن میز کارم تأثیری بر نمرهام ندارد.»
8- کودک را به برخی بهمریختگیها عادت دهید
حقیقت جالبی که در غلبه بر عادتهای مشغولکننده ذهن وجود دارد این است که از شستوشو و مرتبکردن بیش از حد جلوگیری کرده، حتی بهم ریختگیها را بیشتر کنید. اگرچه کودک، در ابتدا موضوع را جالب تلقی میکند؛ اما ممکن است قبول آن برایش بسیار سخت باشد. هدف شما، کمک به او برای احساس راحتی بیشتر است.
9- فهرستی از اعمالی که میخواهید کودکتان آنها را کمتر انجام دهد، تهیه کنید
برای مثال، مدادهای تراشیده را در یک خط منظم روی میز تحریر نچیند یا لباسهایش را در طول روز چندینبار عوض نکند.
10- فهرستی از اعمالی که میخواهید کودکتان آنها را بیشتر انجام دهد، تهیه کنید
این فهرست میتواند شامل، رهاکردن لوازمالتحریر روی میز بدون هرگونه نظم و یا کثیف کردن لباسها از عمد و عوض نکردن آنها، باشد. فهرست را به تدریج به تمام اعمالی که کودک را میآزارد، افزایش دهید. او باید تا رفع این احساس نسبت به اعمال فهرست شده، آنها را بطور مداوم انجام دهد.
11- یک صلح عاقلانه ایجاد کنید
وقتی کودک خود را آرامتر و با ذهنی بدون تشویش میبینید، او را تحسین کنید و به خاطر وضعیت فکری جدیدش به او پاداش دهید. فهرستی از رفتارهای سالم و عاقلانه را تدوین کنید: برای نمونه، مرتبکردن اتاق دوبار در هفته به جای دوبار در روز؛ شستن دستها قبل از هر وعده غذا به جای دهبار در روز.
12- از افراد متخصص کمک بگیرید
اگر عادت باقی ماند یا حتی بدتر شد، به کمک افراد حرفهای و متخصص نیازمندید. وسواس کودک در پاکیزگی حتی میتواند نشانه مشکلات احساسی و روانی جدی باشد.